این روز عید مبارک آسمانی است .
روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم - علیه السلام – را از آتش نجات داد (1)
روزی است که توبه حضرت آدم - علیه السلام – قبول شد .( 2)
روزی است که خداوند متعال حضرت موسی - علیه السلام – را بر ساحران غلبه داد . .( 3)
روزی است که حضرت موسی - علیه السلام – در حضور امت خود یوشع بن نون را وصی خود گردانید . .(4)
روزی است که حضرت عیسی - علیه السلام – شمعون الصفا را جانشین خود گردانید . .( 5)
روزی که حضرت سلیمان - علیه السلام – رعیت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت . .(6)
روز عقد اخوت بستن پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بین اصحابش است .( 7)
در این روز پیامبران جانشینان خود را معین می نمودند ، و زیارت امیر المؤمنین - علیه السلام – در این روز وارد شده است .(8)
شرکت کنندگان در مراسم غدیر
ماجرای غدیر چنین بود که در روز شنبه ، چهار یا پنج روز مانده به آخر ذی القعده سال 10 ﻫ ، پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - غسل نمودند و همراه هزار نفر از مسلمانان ، از مدینه خارج شدند .(9)
در این سفر حضرت علیا مخدره صدیقه طاهره فاطمه زهرا - سلام الله علیها - ، امیر المؤمنین هانی خواهر امیر المؤمنین - علیه السلام - ، فاطمه بنت حمزه ، ام سلمه و سایر همسران پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – از جمله عایشه و حفصه حضور داشتند .(10) امیر المؤمنین - علیه السلام – هم از یمن با عده ای وارد مکه شدند .
دستور الهی برای مراسم غدیر
بعد از انجام اعمال حج دستور الهی رسید که علم و ودایع انبیاء را به امیر المؤمنین - علیه السلام – تحویل دهند و امر ولایت آن حضرت را به مردم تبلیغ نمایند .
پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بسیار گریست ، به طوری که محاسن مبارکش از اشک تر شد . حضرت از خداوند خواستند که ایشان را از شر منافقین محافظت فرماید . (11) در منی پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - دو بار خطبه ایراد فرمودند ، و اشاره کلی به ولایت امیر المؤمنین - علیه السلام – فرمودند . در مسجد خیف جبرئیل نازل شد که خداوند می فرماید :« ولایت علی - علیه السلام – را به مردم برسان ولی وعده محافظت از شر دشمنان را برای آن حضرت نیاورد . در کراع الغُمَیم ، بار دیگر جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد ک « فَلَعَلَّک تارِکٌ بَعضَ ما یوحی اِلَیکَ وَ ضائِقٌ بِه صَدرُک » : « شاید توضیح المقاصد ترک کنی بعضی از اموری را که به تو وحی می شود و سینه تو به خاطر آن گرفته باشد ». (12)
باز این بار هم امر ولایت مورد تأکید قرار گرفت ، ولی آیه ای دال بر محافظت آن حضرت از شر دشمنان نیامد . پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - مطالب منافقین را به جبرئیل فرمود و کوچ کردند .
اوایل روز 18 ذی الحجه به غدیر خم رسیدند ، و بار دیگر جبرئیل نازل شد و آیه 67 سوره مائده را آورد که شامل تبلیغ ولایت مولی الموالی امیر المؤمنین - علیه السلام – و در امان بودن آ« حضرت از شر منافقین بود : « یا اَیُهَا الرَّسولُ بَلِغ ما اُنزِّلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ اِنَّ اللهَ لایَهدِی القَومَ الکافِرینَ »: « ای پیامبر تبلیغ کن به مردم آن امری را که درباره علی - علیه السلام – از جانب خدا بر تو فرستاده شد و اگر این کار را انجام ندهی رسالت الهی را تبلیغ نکرده ای ، و خدا تو را از شر مردم حفظ می نماید . خداوند کافران را هدایت نمی کند .»
پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بر فراز منبر غدیر
هنگام ظهر ، پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بعد از نماز جماعت ، بالای منبری – که زیر دو درخت کهنسال بود و توسط سلمان و ابوذر و مقداد و عمار ساخته شده بود – رفتند و امیر المؤمنین - علیه السلام – را بر فراز منبر یک پله پایین تر قرار دادن ، در حالی که عده ای از منافقین مقابل بودند .
بعد از بیان کلمات درر بار خویش در توحید و صفات کمال حق تعالی و بیان قسمت عمده ای از احکام حلال و حرام دین خدا ، گذشته عرب و زندگی و عقاید آنان و زحماتی که آن حضرت کشیده اند را بیان داشتند . سپس فرمودند : بین قرآن و اهل بیت - علیهم السلام – اتصال ناگسستنی است و از یکدیگر جدا نمی شوند تا روز قیامت کنار حوض کوثر بر مناقب ابن شهر آشوب وارد شوند .
سپس قسمتی از فضایل و مناقب امیر المؤمنین - علیه السلام – را بیان فرمودند ، و درباره امامت و ولایت آن حضرت و اولادشان تا حضرت مهدی - علیه السلام – چند بار تأکید کردند . آنگاه فرمودند : بر مناقب ابن شهر آشوب وحی شده است : « بِسمِ الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلِّغ ما اُنزِل اِلَیک مِن رَبِّکَ .....»
سپس فرمودن : ای مردم ، من در تبلیغ آ«چه خدا بر من نازل کرده کوتاهی نکردم و من سبب نزول این آیه را بیان می کنم . جبرئیل دوبار بر من نازل شد و از جانب خداوند متعال به من امر کرد که در این مکان به هر سفید و سیاهی از هر قبیله ای اعلام کنم که علی بن ابی طالب وصی و جانشین و امام بعد از من است . او بعد از خدا و رسولش ولی و صاحب شما و اولی بر همه شما از خود شماست . در این باره خداوند بر من آیه ای نازل نموده است : « اِنَّما وَلیّکُم الله وَ رَسُولُه وَالذین آمَنوا الذینَ یقیمُونَ الصلوةَ وَ یُؤتُون الزَکاة وَ هُم راکعُون » (13)
سپس فرمودند : من از جبرئیل خواستم که از خداوند بخواهد مرا از تبلیغ مرا از تبلیغ این امر معذور بدارد ، چون به کمی مؤمنین و زیادی منافقین و استهزاء کنندگان به اسلام آگاهم . آنگاه فرمودند : معاشر الناس هو الامام المبین ، روی بر مگردانید از ولایت او . فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به . اوست که هدایت به حق می کند و عمل به آن می نماید . او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است . ای مردم ، او امام از طرف خداست . منکر ولایت او آمرزیده نخواهد شد و توبه اش قبول نمی شود . بعد از من افضل از همه زنان و مردان علی است .ملعون و مورد غضب الهی است کسی که قول مرا رد کند و موافق آن نباشد . بدانید جبرئیل خبر داد که خداوند متعال می فرماید : هر کس با علی دشمنی کند و او را دوست نداشته باشد لعنت و غضب من بر او باد .
بعد فرمودند : خداوند ، تو شاهد باش . من رسالتم را ادا کردم . من رساندم آنچه فرموده بودی ، من بر همگان واضح نمودم . آگاه باشید ، غیر از برادرم علی بن ابی طالب - علیه السلام – دیگری امیر المؤمنین نیست . امارت مؤمنین بعد از من برای احدی جز علی بن ابی طالب - علیه السلام – حلال نیست .
معرفی علی بن ابی طالب
در اینجا بازوی علی - علیه السلام – را گرفتند و در همین حال علی - علیه السلام – دستان مبارکش را به طرف آن حضرت بلند کرد . پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - آن حضرت را بالا برد به حدی که پاهای مبارک حضرت تا سر زانو های پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - رسید . سپس فرمود : « اَلَستُ اولی بِکُم مِن اَنفُسِکُم »؟ همه گفتند :« اللهمَ بلی » . فرمودند : هذا علی اخی و وصیی ، من کنت مولاه فهذا علی مولاه و هو علی بن ابی طالب . هر کس که من مولی و صاحب اختیار او هستم این علی مولی و صاحب اختیار او هستم این علی مولی و صاحب اختیار اوست . مکان و منزلت او مثل مکان و منزلت من نزد شماست . بار الها ، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد ، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد ، و کلماتی دیگر برای أکید فرمان الهی و اقرار مردم بیان نمودن . سپس فرمودن : خبر غدیر را حاضرین به غایبین و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند .
بیعت لسانی عملی
همین که آن حضرت از منبر پایین آمدند ، مردم با صدای بلند با زبان و دست بیعت کردن و پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - می فرمودند : « هنِّئونی هنِّئونی » (14) به من تبریک بگویید .
بعد دستور دادند تا چادری جداگانه برای امیر المؤمنین - علیه السلام – زدند و فرمودند : همه بروند و به آن حضرت سلام کنند و بگویند : « السلام علیک یا امیرالمؤمنین » عمر آمد و سلام کرد و گفت : « بخٍ بخٍ یَابنَ ابی طالب ، أَصبَحتَ مَولای و مولی کلِّ مؤمنٍ و مؤمنةٍ » (15)
ابوبکر نیز در این تهنیت با عمر شریک بود . (16) بیعت سه روز طول کشید و در این سه روز نماز ظهر و عصر را با هم می خواندند . بعد از نماز بیعت تا غروب ادامه داشت ، و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم می خواندند .
بیعت زنان
برلی بیعت زنان ، طرف آبی زیر پرده ای قرار دادند ، به طوری که نصف طرف در طرفی و نصف دیگر آن در طرف دیگر پرده قرار داشت . یک طرف امیر المؤمنین - علیه السلام - دست مبارک خود را داخل ظرف آب قرار داده بودند ، و طرف دیگر زنها دست خود را می گذاشتند و ضمن تبریک می گفتند :" السلام علیک یا امیر المؤمنین ". حضور حضرت صدیقه طاهره - سلام الله علیها – زینت بخش مراسم بود .
از سوی دیگر بیعت عایشه این سابقة او را در اذهان ثبت کرد تا روزی که جنگ جمل را بر پا کرد ، و در مقابل صاحب غدیر صف آرایی نمود و با خواری و ذلت از لشکر ولایت شکست خورد . (17
بعد از اعلام ولایت در غدیر ، جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد : « الیَوم اَکملتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُم الاِسلامَ دیناً » (18) : « امروز برای شما دینتان را کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم »
2. قتل عثمان
در این روز در سال 34 ﻫ عثمان بن عفان بعد از محاصره خانه او توسط مسلمین ، در سن 81 یا 90 سالگی به دست مردی از اهل مصر کشته شد . ( 19)
عثمان را بعد از کشتن از خانه اش بیرون آوردند و در یکی از مزبله های مدینه انداختند . از برس مهاجرین و انصار کسی او را دفن نمی کرد ، تا بعد از سه روز با نیرنگ او را به مقبرة یهودیان مدینه به نام « حُشّ کوکب » بردند و دفن کردن و معاویه در دوران خلافتش خانه های بین این قبرستان و بقیع را خراب کرد ، و آن را به قبرستان مسلمین متصل کرد ! (20)
خلافت غاصبانه عثمان
عثمان بعد از عمر بن خطاب به جای او نشست . عمر در زمان حیات خود بارها گفته بود که بعد از من خلافت از آن عثمان است (21) ، ولی به ظاهر امر خلافت را به شوری گذاشت ، و آن را به گونه ای پیش بین کرد که سرانجامش خلافت عثمان شود .
بدعتهای عثمان
عثمان در ایامی که حکومت را به دست داشت خلافهای بزرگی انجام داد :
-
منازلی وسیع و زیبا از سنگ و آجر و ساروج و دربهایی از چوبهای هندی خوشبو گران قیمت ساخت . باغها و زمینها و چشمه های زیادی را مالک شد ، و اموال بسیاری را در خزانه خود جمع آوری کرد . هنگامی که کشته شد صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نزد خازن او بود . اضافه بر زمینهای اطراف حنین که صد هزار دینار قیمت داشت ، و گاو ، گوسفند و شتر فراوانی که از او برجای مانده بود .(22)
-
به گروهی چون عبدالرحمن بن عوف و زبیر بن عوام آن قدر مال و باغ و زمین داد که آنها همچنین خانه های سنگی و آجری و گچ کاری شده بنا کردند . فقط زبیر بعد از مرگ پنجاه هزار دینار ، هزار غلام و هزار اسب از خود بر جای گذاشت . (23)
-
عبیدالله بن عمر را به خاطر قتل سه مسلمان قصاص نکرد . بعد از دفن عمر بن خطاب ، عبیدالله پسر عمر چون دسترسی به ابولؤلؤ پیدا نکرد ، بر در خانه او دختر کوچکش را کشت . هرمز عجمی مسلمان و جفینه غلام سعد بن ابی وقاص را هم کشت ، به جرم اینکه چند روز قبل کشته شدن عمر آن دو نفر را دیده بود با فیروز در حال گفتگو هستند .
سعد وقاص عبیدالله بن عمر را به زمین زد و شمشیرش را گرفت و به غلامانش دستور داد او را حبس کردند ، تا امر شوری تمام شود . عثمان که خلیفه شد ، علی بن ابی طالب - علیه السلام – و دیگران گفتند : « او را قصاص کن » . عثمان او را آزاد کرد و گفت : دیروز پدرش کشته شده ، امروز پسرش را بکشم ؟ من به عنوان خلیفه مسلمین ، عبیدالله را بخشیدم .(24)
-
حکم بن ابی العاص پدر مروان را که دشمن خدا و رسول بود با احترام به مدینه آورد . او عموی عثمان بود که به عداوت با پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و اهل بیت - علیهم السلام – مشهور بود . حکم به خاطر جسارتهایی که به پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - نموده بود ، از طرف آن حضرت به طائف تبعید شد . بعد از شهادت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - ابوبکر و عمر شفاعت عثمان را برای حَکَم داد . همچنین خمس افریقیه را که صد هزار دینار بود و همه مسلمین در آن شریک بودند ، با فدک به مروان داد ! و نیز مروان را برای وزارت و کتابت اسرار خود انتخاب کرد و حال اینکه پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - مروان و حکم را بارها لعنت فرموده بود (25)
-
ولید بن عقبه را که پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده بود : « اهل آتش است » ، والی کوفه کرد . ولید مردی فاسق و شارب الخمر بود و شبی تا صبح را چهار رکعت خواند و گفت : دوست دارید بیشتر بخوانم ! او در حالیکه سجده را طول داده بود می گفت :« اشرب و اسقنی » (26)
قتل عثمان به دست مردم
آخر الامر تعداد زیادی از مردم کوفه و مصر و بصره به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند و چون او اوضاع را خطرناک دید با واسطه قرار دادن امیر المؤمنین - علیه السلام - ، وعده داد که به درخواست آنها عمل کند ، و حکام را تعویض و حُسن سیره و عدل را پیشه کند . اما هنگامی که معترضین به شهرهای خود باز می گشتند ، پیک مخصوص عثمان را دیدند که از بیراهه می رود . او را گرفتند و نامه ای از طرف عثمان دیدند که به والی مصر نوشته است : به محض آمدن اینها ، یکی را بکش و دست دیگری را قطع کن ...... . آنان برگشتند و افراد زیادی در مسیر همراه آنها به مدینه آمدند و حدود پنجاه روز خانه او را محاصره کردند .
عثمان در ایام محاصره ، از امیر المؤمنین - علیه السلام – آب طلبید . حضرت سه مشک آب سرد بردند ، ولی آخر الأمر معترضین به منزل او ریختند و مردی مصری عثمان را کشت . گرچه بنی هاشم مانع شدند ، و بنابر نقلی امام حسن - علیه السلام – جراخت محتصری برداشت و سر قنبر زخمی شد . (27)
3. خلافت ظاهری امیر المؤمنین - علیه السلام –
در روز قتل عثمان در سال 34 مردم با امیر المؤمنین - علیه السلام – بیعت کردند (28)
1. مسار الشیعه : ص 22 . فیض العلام : ص 125 . زاد المعاد : ص 269 . تقویم المحسنین ص 14
2.مسار الشیعه : ص 22 فیض العلام : ص 125
3.مسار الشیعه : ص 22 فیض العلام : ص 125
4. مسار الشیعه : ص 22 فیض العلام : ص 125
5.مسار الشیعه : ص 22 فیض العلام : ص 125
6. مسار الشیعه : ص 22 فیض العلام : ص 125
7.مصباح کفعمی : ج 2 ص 125 . تقویم المحسنین : ص 14 . تقویم الائمه - علیهم السلام - : ص 14
8. بحار الانوار : ج 97 ص 384
9. کافی : ج 4 ص 248 . طبقات ابن سعد : ج 3 ص 235 . ارشاد الساری : ج 6 ص 429
10. مناقب ابن شهر آشوب : ج 3 ص 25 . طبقات ابن سعد : ج 3 ص 235 . ارشاد الساری : ج 6 ص 429
11. بحار الانوار : ج 37 ص 127
12. سوره هود : آیه 12
13. سوره مائده آیه 55
14. الغدیر : ج 1 ص 276
15. بحار الانوار : ج 38 ص 344 . ملحقات احقاق الحق : ج 6 ص 469 . الغدیر : ج 1 ، این مطلب را از 60 منبع اهل سنت نقل کرده است .
16. فیض العلام : - صلی الله علیه و آله و سلم - 123 ، به نقل از دارقطنی و عاصمی
17. بحار الانوار : ج 21 - صلی الله علیه و آله و سلم - 38 . عوالم : ج 15/3 - صلی الله علیه و آله و سلم - 309 .
18. سوره مائده : آیه 3
19.تاریخ الخلفاء : ص 162 و مسار الشیعه : ص 21-22 . توضیح المقاصد : ص 32 . العدد القویه : ص 166 . مصباح کفعمی : ج 2 ص 601 . بحار الانوار : ج 95 ص 189 . فیض العلام : 125 . تاریخ الخلفاء : ص 162
20. مسار الشیعه : ص 21-22 . فیض العلام : ص 125
21. تارخ دمشق : ج 39 ص 188 – 189
22. مروج الذهب : ج 2 ص 341
23. مروج الذهب : ج 2 ص 341
24. الغدیر : ج 9 ص 260 . دانستنیهای تارخ : ج 3 ص 223
25. شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور : ج 1 ص 321
26. مروج الذهب : ج 2 ص 343-344
27. مروج الذهب : ج 2 ص 353
28. مسار الشیعه : ص 21-22 . فیض العلام : ص 25 . تتمة المنتهی : ص 16 . مستدرک سفینة البحار : ج 5 ص 212
نظرات شما عزیزان: